[Intro]
[Verse 1]
در دل شبهای تاریک، سکوت آهسته میرقصد
صبرم چون رود آرام است، در جویبار زمان میلغزد
هر قطره اشک، داستانی از انتظارهای بیپایان
باد به برگها زمزمه میکند: گذر است این روزگار
[Chorus]
صبر، همسفر من در این راه طولانی
میکشد مرا به افقهای روشن امیدواری
در طوفان زندگی، تو بال پرواز منی
صبر، ای آهنگ جاودانهٔ هستی
[Verse 2]
خارهای رهگذر، زخمهای ناگفته بر پا
اما قدم نمیلرزد، چون قله در پسِ این صحرا
هیچ دردی جاودان نیست، هیچ شبی بیسحر نیست
صبر، چراغی است در تاریکی، راه را روشن میکند
[Bridge]
ستارهها به آسمان میگویند رازها
که زمان، پرمهربانتر از آن است که میپنداری
هر ثانیه، گنجی است در گریبانِ صبر
تا شکوفه دهد دوباره این دلِ پرزخم
[Chorus]
صبر، همسفر من در این راه طولانی
میکشد مرا به افقهای روشن امیدواری
در طوفان زندگی، تو بال پرواز منی
صبر، ای آهنگ جاودانهٔ هستی
[Outro]